گروه طنز و خانواده درس زندگی: مطلب زیر هرچند در قالب طنز نوشته شده است، اما حاصل تجربیات واقعی مراجعینی است که قبل از مراجعه به جناب آقای مهدی آریافر مربی مهارتهای بهبود روابط ناشی از خیانت های زناشویی گروه درس زندگی، به چند مشاور خانواده مراجعه نموده اند.
در دوران بی درو پیکریان، مشاور خانواده ای که علیرغم تبلیغات فراوان، مراجعه کننده کمی داشت به نزد استاد همه فنّ حریف شهر شتافت و گفت: مشاور خانواده ای هستم که مشاوره هایم را به هیچ اقبالند. چگونه مشاوره هایم را اقبالم که مردم بر آن باقبالند.
همه فنّ حریف گفت: رو از خودت اقتدار نشان بده که اگر چنین کنی ، مراجعین بسیاری بسویت اقبالند.
آن مشاور رفت و چنان نمود که استاد گفته بود و لذا به زنی که مورد خیانت همسرش واقع شده بود گفت: ثانیه ای درنگ مکن و فی الفور نقشه ادب کردن شویت را بکش و او را ادب نما.
اما این فنّ، نه تنها تعداد مراجعین مشاور را نیفزایید، بلکه زندگی آن زوج را نیز نابود کرد، رفت پی کارش.
پس جناب مشاور، بار دیگر به نزد همه فنّ حریف رفت و گفت: آنچه گفتی اقبالیدم، اما کماکان مراجعه کنندگان اندکی به من می اقبالند.
استاد گفت: پس روش کتک کاری غیرمستقیم را بیازمای.
مشاور خانواده رفت و به فردی که مورد خیانت واقع شده بود، گفت: برو و عده ای را اجیر کن تا آن شخصی که با همسرت، رابطه عاطفی داشته است را بنوازند!
خلاصه سرتونو درنیارم این روشم ره به ترکستان برد لذا باز این مشاور پاشد رفت پیش جناب استاد.
اینبار همه فنّ حریف به او توصیه کرد: رو و صورت مسأله را پاک کن . مشاور رفت و به فرد خیانت دیده دیگری گفت: فوراً از همسرت جدا شو. اما این روش فقط ترافیک شهری را به داخل دادگاههای خانوادگی کشاند و باعث اقبالیدن مردم به سوی آقای مشاور نگشت. لذا او به نزد استاد رفت و گفت: استاد اوضاع بدتر شده و حتی اینبار ، آن چهارتا مشتری هم که داشتم، از کفم پرید.
همه فن حریف، کمی در فکر غوطه ور شد و سپس گفت: راهکار آخر من این است: رو و در کمال بیطرفی و به دور از هرگونه قضاوت عجولانه، ببین مشکل زوج هایی که زندگی شان با خیانت همسر دچار مشکل گشته، چه بوده است، سپس راهکار مناسبی ارائه ده تا رابطه شان، بار دیگر ترمیم و بازسازی شود.
مشاور خانواده که فقط یک مشتری برایش باقی مانده بود؛ رفت و چنان کرد، پس روز به روز زوج های بیشتری به سوی او اقبالیدند، بگونه ای که همسران خیانت دیده و یا خیانت کرده هر روز زمانی را صرف اقبالیدن به او می کردند زیرا به نظرشان او خیلی اقبالیدنی بود.
منبع: گروه طنز و خانواده درس زندگی
