گفتگوی بحث برانگیز استاد دانشگاه و مشاور برجسته در رابطه با خیانت همسران

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. دپارتمان ها
  4. chevron_right
  5. دپارتمان مشاوره خانواده
  6. chevron_right
  7. برگهایی از جلسات مشاوره خیانت همسر
  8. chevron_right
  9. گفتگوی بحث برانگیز استاد دانشگاه و مشاور برجسته در رابطه با خیانت همسران

براستی چرا زنان از شوهرشان ناراضی هستند؟ 

آیا زنان با اصل برقراری رابطه جنسی مشکل دارند؟ و یا نارضایتی آنها از شوهرشان، علت دیگری دارد؟

یک روز در حال سخنرانی درباره خیانت همسران در جمع اساتید یک دانشگاه بودم که یکی از آقایان حاضر در سالن با لحنی عصبانی و با صدای بلند گفت: آقای سیناتهرانی شما خجالت نمی کشید که از زنانی دفاع می کنید که به شوهرشان خیانت کرده اند؟ آیا فکر نمی کنید بازسازی زندگی های اینچنینی، گناه بزرگی باشد و شما در روز قیامت در پیشگاه خداوند شرمسار خواهید بود؟

به آن مرد عرض کردم: ” شما چگونه به همسر خود محبت می کنید؟”

او ابتدا از پاسخ دادن طفره می رفت اما وقتی گفتم :” حضار منتظرند تا پاسخ شما را بشنوند!! پاسخ داد :

” این چه سوالی است، معلوم است با کار و تلاشم ! چون من صبح تا شب برای رفاه مادی همسرم تلاش می کنم و نیازهایش را برطرف می سازم، او از کار زیاد من متوجه می شود که چقدر دوستش دارم”

به آن مرد گفتم: ” همسرتان در این جمع حضور دارد؟ او گفت : ” بله ” و سپس با دست راست خود به همسرش اشاره کرد که در قسمت دیگری از سالن نشسته بود. آن خانم نیز از جایش بلند شد تا بتوانم او را ببینم.

به همسر جوان آن مرد عرض کردم: ” شوهر شما می گوید با کار و تلاش زیادش به شما محبت می کند، آیا شما این محبت را حس می کنید؟ “

آن خانم گفت: ” نخیر آقای دکتر! “

سپس از آن خانم پرسیدم: ” آیا تابحال پیش آمده است که همسرتان در کنار شما بنشیند و نوازشتان کند؟ “

آن خانم که کمی خجالت زده بود: ” گفت: بله آقای تهرانی !”

در ادامه گفتم: ” آیا این نوازش و محبت او به رابطه جنسی ختم شده است؟ ” خانم جوان که حسابی سرخ شده بود، گفت: ” بله همیشه همینطور بوده است”

در این لحظه ، آن مرد که از پرسش های جسورانه من عصبانی شده بود، گفت: ” آقای تهرانی شما بسیار بی شرم و حیا هستید که در جمع اینهمه آدم غریبه از زن من چنین سوالاتی می کنید!”

خطاب به آن مرد گفتم: ” بیایید کمی قضاوت راجع به یکدیگر را به تأخیر بیاندازیم! من هنوز در مورد صحبتهایی که شما راجع به من در میان این جمع مطرح نمودید، قضاوتی نکرده ام، پس از شما هم انتظار دارم به عنوان یک استاد دانشگاه و اهل علم و منطق کمی صبور باشید تا به نتیجه خوبی از این بحث برسیم. زیرا تابو دانستن و نپرداختن به چنین مسائل بسیار مهمی، سالهاست که مشکلات عدیده ای را در روابط زوجین ایجاد کرده و آمار بالای طلاق ها، گواه روشنی بر این مدعی است.

خوشبختانه مرد جوان با سکوتش اجازه داد تا من به حرفهایم ادامه دهم. سپس خطاب به حضار در سالن عرض کردم: “

در طول سالها تجربه کاری ام هیچ عاملی مخرب تر از بی وفایی و خیانت همسران ندیده ام. متأسفانه اغلب بی وفایی های زناشویی به دلیل فقدان محبت برای زنان و فقدان ارتباط جنسی برای مردان شکل گرفته است.

مردان گرایش دارند تا محبت را به یک ارتباط جنسی ختم کنند اما آقایان محترم! خانم ها همواره اینرا نمی خواهند، آنها دوست دارند محبت شوهرشان بدون قصد و نیت جنسی باشد. وقتی زن به اندازه کافی محبت دریافت نکند، ارتباط جنسی عالی ای با شوهر خود نخواهد داشت.

اما اکنون اجازه بدهید پاسخ این آقا را بدهم که فرمودند: شما در روز قیامت بخاطر کمک به بازسازی زندگی کسانی که به همسر خود خیانت کرده اند، در پیشگاه خداوند چه پاسخی خواهید داشت؟

من در محضر خداوند خواهم گفت: خدایا! تو زن را که مظهر عشق و محبتت است،آفریدی و به دنیا فرستادی، به مردان هم آموختی که اگر می خواهند عشق تو را درک کنند به او محبت بورزند. از طرفی جاذبه جنسی را میان مردان و زنان ایجاد کردی تا میزان عشق و محبت بین آنها را افزایش دهی.

و نیز مردان را طوری خلق کردی که وقتی به همسر خود محبت می کنند احساس برانگیختگی جنسی بطور طبیعی به سراغشان می آید،  و در عین حال به آنها توصیه کردی که آن حس جنسی را کنترل کنند، اما بسیاری از آنها نمی توانند اینکار را انجام دهند و بلافاصله محبت خود را به انجام یک رابطه جنسی ختم می کنند.

حال زن که در عطش محبت شوهرش است، تشنگی عاطفی اش برطرف نشده و از طرفی احساس می کند برده جنسی مرد است و شوهرش هرگاه نیاز جنسی داشته باشد به فکر محبت کردن به او می افتد.

حال ای قاضی مطلق، خودت قضاوت کن، در چنین شرایطی فرد تشنه برای رفع تشنگی اش چه باید بکند؟ او هنوز چشم براه همسرش است تا اینکار را برایش انجام دهد اما ماهها و سالها می گذرد و مرد خودخواهانه تنها به ارضای جنسی خود فکر می کند. در چنین شرایطی زن به تدریج سرد می شود.

خودت گفتی که بجز معصومین، بندگان دیگرت معصوم و مبری از گناهان نیستند. برخی از زنان صبر و تحملشان کم است و زود قافیه را می بازند، همانگونه که برخی از مردان نیز اینچنین هستند.

دسته ای دیگر که از ایمان و باورهای دینی قویتری برخوردارند، می سوزند و می سازند و دچار اختلالات روانی نظیر افسردگی می شوند و لذا فرزندانی افسرده، غمگین ، پرخاشگر و … تحویل جامعه می دهند.

دسته ای دیگر تقاضای طلاق و جدایی می کنند و گروه اندکی مرتکب بی وفایی و خیانت به همسرشان می شوند.

خدایا به عقیده تو اینکه مشاوری بتواند، زندگی آسیب دیده از خیانت همسر را ترمیم و بازسازی کرده و به مردان بیاموزد که چگونه به همسر خود احترام گذاشته و به او محبت غیرجنسی بکنند و او را به زندگی مشترک وفادارسازند، کار زشت و ناپسندی است؟ آیا تو دوست داری که هر لحظه طلاق و جدایی عرش تو را به لرزه درآورد و یا زنان، فرزندانی ناسالم تحویل جامعه بدهند؟

قطعاً از عدالت تو بدور است که چنین بخواهی ! ای کریم بنده نواز!

 

برگرفته از خاطرات دکترسیناتهرانی از سخنرانی های داخل کشور
با سپاس از نوشین بزرگمهر از شرکت کنندگان
دوره های آموزشی گروه مشاورین درس زندگی

question