من و شوهرم مانند کشتی عبور در شب هستیم. او راه خود را می رود و من راه خودم را

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. دپارتمان ها
  4. chevron_right
  5. دپارتمان مشاوره خانواده
  6. chevron_right
  7. مطالب خواندنی مرتبط با روابط همسران
  8. chevron_right
  9. من و شوهرم مانند کشتی عبور در شب هستیم. او راه خود را می رود و من راه خودم را

چرا زنان ، شوهرشان را ترک می کنند؟

چرا برخی از زنان به شوهرشان خیانت کرده و یا از او طلاق می گیرند؟

اغلب از مراجعین زن می شنوم که می گویند: آقای حمید ایروانی !

” من و شوهرم مانند کشتی عبور در شب هستیم. او راه خود را می رود و من راه خودم را”

” من تمام وقت در زندگی مشترکمان صدمه می بینم، زیرا احساس تنهایی و بی کسی می کنم”

” شوهرم تنها در زمان هایی که نیاز به ارتباط جنسی دارد، به من توجه می کند”

” در اوقاتی که احساس می کنم به شدت به وجود او نیاز دارم، خبری از او نیست”

” شوهرم در زمان هایی که به احساسات من لطمه زده و باعث دلخوری ام می شود، اصلاً از من عذرخواهی نمی کند”

” شوهرم برای من تبدیل به یک فرد غریبه شده است، گاهی وقتها از خودم می پرسم: آیا او را می شناسی؟”

” او هیچ علاقه ای به من و کارهایی که انجام می دهم، ندارد “

تجربیات من به عنوان یک مشاور خانواده و مهارت های زندگی سالم نشان می دهد که زنان بیشتر از مردان نگران زندگی مشترکشان هستند. آنها بیشتر از مردان برا بهبود و یا نجات زندگی شان به مشاورین خانواده مراجعه می کنند. آنها اغلب در مورد زندگی زناشویی شان با پدر و مادر و یا نزدیکترین دوستان خود صحبت می کنند و از آنها مشورت می گیرند.

همچنین درخواست برای طلاق در زنان تقریباً دو برابر مردان است.

حال این پرسش کلیدی مطرح می شود که :

چرا زنان از ازدواج خود ناراضی هستند؟ آنها از شوهرشان چه می خواهند؟ چه چیزهایی آنها را در زندگی مشترک با همسر خود آزار می دهد، بطوریکه حاضر می شوند، آینده زندگی زناشویی شان را به خطر انداخته و به همسر خود خیانت کنند و یا از آن زندگی فرار کرده و درخواست طلاق و جدایی کنند؟

و در یک جمله : چرا زنان، مردان خود را ترک می کنند؟

متأسفانه در طول مشاوره های هفتگی ام ، با خانم های بسیاری مواجه هستم که به شدت از ازدواج خود ناامید شده اند. آنها اغلب می گویند: ما هیچ امیدی نداریم که شوهرمان درک کند که چرا ما از زندگی مشترک با او ناامید و دلزده شده ایم، چه برسد به اینکه او بخواهد برای حل مشکلات رخ داده در روابطمان به دنبال راه حل باشد.

وقتی با شوهران این خانم ها صحبت می کنم، آنها نظرات بسیار متفاوتی نسبت به زنان خود دارند.

مردان اغلب احساس می کنند که انتظارات زنان بطور کلی، و همسرشان بطور خاص، دور از واقعیت بوده و منصفانه نیست. آنها معتقدند که به شدت مراقب احساسات و خواسته های زنان خود بوده اند. مردان اغلب می گویند: ما همه زندگی خود را وقف آسایش و راحتی همسر خود کرده ایم و در حد توان خود تلاش می کنیم تا نیازهای مالی شان را تامین کنیم.

اما باید به این دسته از مردان عرض کنم: آنها در مورد عشق به همسر خود دچار اشتباه بزرگی شده اند . عشق آن چیزی است که به زن در احساس اینکه ” او تنها نیست و کسی هست که نگران و به فکر اوست” کمک کند. هرچیز کوچکی که مرد بصورت مستقیم برای همسرش انجام می دهد،بیانگر این است که او مواظب همسرش است و این در نهایت، عشق را ایجاد می کند.

حقیقتاً یک زن در زندگی ماشینی امروزی ، به هیچ وجه قویاً احساس نمی کند که همسرش مراقب اوست. این در حالی است که مرد هنوز به خاطر همسر و خودش بیرون رفته و به سختی کار می کند.

خانمی از همسرش خواست که در شستن ظرف ها و نظافت آشپزخانه به او کمک کند. آنها خدمتکاری داشتند که در خانه آنها حضور داشت و هر روز خانه را نظافت می کرد. اما مرد که در جلسات مشاوره آموزش های لازم را در خصوص همسرداری از بنده آموخته بود، با خودش می گوید: اگر خانم خدمتکار مطابق روال هر روز آشپزخانه را تمیز کرده و ظرفها را بشوید، این نظافت و تمیزی به اندازه آن وقتی که خودش برای آن زحمت کشیده و وقت گذاشته باشد، بر روی همسرش تاثیر نخواهد گذاشت.

به لحاظ عقلی ، مرد می توانست بخودش بگوید: “من به خدمتکار حقوق می دهم ، پس طبیعتاً به اندازه پولی که می پردازم نزد همسرم اعتبار بدست می آورم و او نیز خواهد فهمید که من برای راحتی او هزینه می کنم. “

اما از نظر هیجانی و عاطفی، برای زن ، پرداختن حقوق توسط شوهرش به خدمتکار برای نظافت آشپزخانه و شستن ظرف ها، اهمیتی نداشت.

گاهی اوقات برای آنکه عشق ایجاد شود، زن بایستی مستقیماً عرق ریختن و زحمت کشیدن همسرش را مشاهده کند. این جنبه بسیار مهمی از آیین های عاشقانه است که زنان دوست دارند زحمت کشیدن ، عرق ریختن و از خودگذشتگی شوهرشان را که برای آنها صورت می گیرد، ببینند ( متأسفانه برخی از مردان از روی ناآگاهی و باورهای غلط اینکار را زن ذلیلی می دانند)

از نظر عاطفی و هیجانی، هنگامیکه شوهر با زحمت زیاد، آشپزخانه را برق انداخته و ظرفها را شسته و زمان زیادی را برای اینکار صرف می کند، زن به خاطر اینکه همسرش برای رفاه و آسایش او خود را به زحمت می اندازد، احساس عشق می کند.

و این با زحمتی که مرد در محل کارش برای دیگران می کشد و به واسطه آن حقوقی دریافت کرده و به منزل می آورد، بسیار متفاوت است. زیرا از نظر عاطفی ، مرد به منظور کسب حقوق و درآمد، انرژی و توجهاتش را معطوف به کسانی می کند که برایشان کار می کند، و زن از این مقوله بهره ای نبرده است.

برای زن زمانی تلاش های مرد برای تامین نیازهای مادی او ارزش دارد که گهگاهی مرد انرژی و توجهاتش را معطوف به همسرش کند. مثلاً اگر خانمتان به شما پیشنهاد داد که برای خرید به یک فروشگاه زنجیره ای بروید. بجای آنکه برایش آژانس بگیرید و یا کسی را برای خرید بفرستید، با خانم خود همراه شوید تا او انرژی و توجهات شما را به خود شاهد باشد.

اغلب شما مردان نمی دانند که اثر چنین کارهای به ظاهر کوچکی حتی از اثر خرید یک خانه، اتومبیل مدل بالا و … در دراز مدت در زندگی مشترک با همسرشان تا چه اندازه شگفت آور است و باعث استحکام پیوند زناشویی شان می گردد.

جان کلام!

برای ایجاد یک رابطه عاشقانه ، زن نیاز به احساس این موضوع دارد که انرژی و توان مصرف شده و زحمت همسرش ، مستقیماً ( نه غیر مستقیم) به خاطر او بوده باشد.

 

 

برگرفته از دست نوشته های حمیدایروانی متخصص بهبود روابط همسران و مدیریت ذهن

question