مهارت های موفقیت ! علت مرگ این پسر جوان چه بود؟

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. دپارتمان ها
  4. chevron_right
  5. دپارتمان مشاوره روانشناسی
  6. chevron_right
  7. بازی موفقیت
  8. chevron_right
  9. مهارت های موفقیت ! علت مرگ این پسر جوان چه بود؟

آیا با ایجاد تغییرات بنیادین در افکار خود می توان انسان موفقی شد؟

یک روز پسرجوانی که کارمند واحد بازرسی کامیون های سنگین حمل مواد غذایی بود و فکر می کرد انسان قوی و جاه طلبی است در هنگام بازرسی از داخل یخچال یکی از کامیون ها در داخل آن محبوس می شود. او وقتیکه فهمید همه کارکنان تعطیل شده اند و او در آنجا تنها شده است، ترس تمام وجودش را فرا گرفت.

پسر جوان آنقدر با مشت به در یخچال کامیون کوبید که از دستهایش خون جاری شد. اما کسی صدایش را نشنید. او با اطلاع از اعداد و حقایق پیش بینی کرد که دما در چه مدتی به صفر می رسد. پسر جوان فکر کرد: اگر نتوانم بیرون بروم، همین جا یخ می زنم و می میرم. او دفترچه یادداشتش را درآورد و بر روی آن نوشت : ” اکنون اینجا خیلی سرد است، بدنم در حال بی حس شدن است.اگر می توانستم سعی می کردم بخوابم. این کلمات آخرین کلمات زندگی من است.”

صبح روز بعد وقتی کارکنان آن واحد ، در یخچال کامیون را برای آخرین بازرسی باز کردند، آن پسرجوان را مرده یافتند. کالبد شکافی گزارش داد که علامت فیزیکی جسد نشان می دهد که او در اثر انجماد مرده است، در حالیکه سیستم سردکننده یخچال غیرفعال بوده و دمای داخل ۱۲ درجه سانتی گراد را نشان می داده است و قطعاً چنین دمایی نمی تواند باعث یخ زدن و مرگ کسی شود.

آن جوان خودش را با قدرت افکارش کشته بود. من این ماجرا را بارها در کلاسهای آموزش مهارتهای موفقیت برای شرکت کنندگان بازگو می کنم و به آنها می گویم: شما نیز اگر دقت نکنید، می توانید خودتان را با افکار محدودکننده تان به کشتن دهید. نه مثل آن پسرجوان بصورت یکدفعه و درجا، بلکه کم کم و به تدریج و اینگونه به آرامی توانایی طبیعی خود را برای دستیابی به آرزوهایتان نابود کنید.

تحقیقات نشان می دهد که انسان های عادی هر روز ۵۰۰۰۰ بار با خود صحبت می کنند و بیشتر صحبتها در مورد خودشان است. و طبق نظر محققین ۸۰ درصد صحبتها منفی است. چیزهایی مثل این:

آنها مرا دوست ندارند … هرگز نمی توانم با وجود این مشکل به کارم ادامه دهم … امروز از مدل موهایم خوشم نمی آید… هرگز یک ورزشکار خوب نبوده ام… من سخنرانی بلد نیستم… هرگز وزنم کم نمی شود … هرگز مرتب و منظم نمی شوم… همیشه دیر می رسیم … باوجود تلاش بسیار زندگی ام تغییر مثبتی نمی کند…

دختر تیراندازی را می شناختم که رکوردش از ۳۶۰ بالاتر نمی رفت. بالاترین حد امتیاز در تیر اندازی خانم ها،عدد ۴۰۰ است و او با آن رکورد، شانسی برای عضویت در تیم ملی کشورش نداشت. پدر او از من خواست تا ببینم چه عاملی باعث شده است تا دخترش بر روی امتیاز ۳۶۰ گیر کند.

چند جلسه ای با او همراه شدم و در باشگاه تیراندازی او را زیر نظر گرفتم. از لرزش بیش از حد دستانش مشخص بود، او به توان منفی بافی ذهن خود باخته است و تا زمانی که آنرا رفع ننماید، موفق به افزایش رکورد خود نخواهد شد. تقریباً ۱۴ جلسه باهم تمرین موفقیت ذهنی کردیم به تدریج که نگرش های ذهنی او و میزان ترس و استرس ناشی از عدم موفقیتش کاهش می یافت، رکورد امتیازی او نیز رو به افزایش بود و در نهایت نیز با امتیاز ۳۸۸ به عضویت تیم ملی کشورش درآمد.

دستیابی به موفقیت کار سختی نیست ، تنها باید فرد بیاموزد چگونه بر باورهای ذهنی غلط خود چیره شده و در مسیر صحیح قرار بگیرد.

بسیاری از مراجعینم می گویند: مگر می شود با ایجاد تغییرات بنیادین در افکار خود، انسان موفقی شد؟

در پاسخ به آنها می گویم: کمی بیاندیشید و ببینید چگونه به اینجایی که اکنون هستید رسیده اید؟ اگر یک مهندس ، پزشک، کارمند،استاد دانشگاه، دانشجو و … هستید ، قطعاً افکارتان است که شما را به این جایگاه رسانده است. شاید بگویید ما در جایگاه خوبی قرار نداریم و یک انسان عادی هستیم. بحث من این نیست، بلکه من می گویم شما به چیزهایی دست می یابید که سالها یا ماهها در ذهن خود پرورانده اید، حال می خواهد آن چیزها خوب باشد یا بد.

جیمزآلن می گوید: ” امروز به هرجایی که رسیده اید، افکارتان شما را به آنجا رسانده است و فردا هم همان جایی خواهید بود که افکارتان شما را خواهد برد.”

خانم جوانی که در کلاس آموزش غلبه بر اهمال کاری شرکت کرده بود ، می گفت: جناب سیناتهرانی افکارمنفی اجازه حرکت رو به جلو را به من نمی دهد. بارها سعی کرده ام تا یک آرایشگاه و سالن زیبایی راه اندازی کنم اما نتوانسته ام.

در آن جلسه به آموزش تکنیک موریانه ها پرداختم . افکار منفی غیرارادی ، درست مثل موریانه ها می توانند همه چیز را بخورند و نابود کنند. این موریانه ها می توانند زندگی شما را خراب کنند. بنابراین لازم است با بکارگیری مهارتهایی خاص ابتدا از وجود آنها آگاه شده و سپس آنها را بیرون برانیم و با به مبارزه طلبیدن آنها ، همه را از بین ببریم و در نهایت نیز آنها را با افکار مثبت و امیدوارکننده تر جایگزین کنیم.

 

 

question