به او گفتم جناب نابغه: شاید پیدا بشود،انشاء الله!

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. دپارتمان ها
  4. chevron_right
  5. دپارتمان مشاوره روانشناسی
  6. chevron_right
  7. بازی موفقیت
  8. chevron_right
  9. به او گفتم جناب نابغه: شاید پیدا بشود،انشاء الله!

از اینکه تا این حد رک و راست حرفهایم را می زنم، جداً از شما معذرت می خواهم، اما بیایید بدون رودربایستی از آنچه ما را در زندگی عقب می اندازد و مانع از رسیدن ما به موفقیت می شود، صحبت کنیم.

زمانی به همراه یکی از اساتید برجسته ایرانی در یک نمایشگاه حضور داشتم. آن استاد نازنین کنار هر تابلویی که می رسید به آن خیره شده و به فکر فرو می رفت. نقاش تابلوها نیز وقتی این تأمل استاد را می دید، لبخندی به نشانه غرور و کسب موفقیت بر لبانش نقش می بست. تا اینکه بعد از بازدید ما از چند تابلو، صبر نقاش سرآمد و از استاد پرسید: استاد گرامی برای من مایه مباهات و افتخار خواهد بود که نظر خود را در مورد هنر بنده اعلام بفرمایید. تأمل شما بر روی تابلوهای من نشان می دهد که حسابی جذب آن شده اید، می توانم بپرسم به چه فکر می کردید؟

آن استاد ارجمند نیز فرمودند: “به این فکر می کردم که واقعاً حیف نان! حیف اینهمه امکاناتی که در اختیار شما قرارگرفته تا این مزخرفات را بکشید! حیف رنگ ، حیف بوم و …

هنرمندی که با اثرش نتواند با مردم جامعه اش ارتباط برقرار کند، همان بهتر که سرش را بگذارد و بمیرد. شما به اینها می گویید، اثر هنری! خجالت نمی کشید وقت مردم را با این کارها می گیرید! زیرا من به عنوان یک بیننده عادی و نه یک هنرمند نقاش از هیچ کدام از کارهای شما سرنیاوردم و پیامی دریافت نکردم .”

براستی چه عاملی در کیفیت زندگی انسان ها نقش دارد؟

چگونه بعضی انسان ها می توانند با امکانات پیش پاافتاده و ابتدایی به موفقیت های خیره کننده دست یابند؟ و برعکس، بسیاری دیگر به رغم تولد در محیطی پر از امکانات و در اختیار داشتن هرگونه ابزاری جهت نیل به موفقیت، چاق، افسرده و اغلب اوقات معتاد به داروهای مختلف و بی خاصیت می شوند؟

چه عاملی باعث می شود زندگی برخی از انسان ها سرمشق و زندگی برخی دیگر عبرتی برای سایرین شود؟

راز موفقیت کسانی که زندگی توأم با مهربانی، خوشحالی و خوشبختی دارند ،چیست؟ مگر آنها راههای موفقیت ویژه ای را طی می کنند؟

اغلب از شرکت کنندگان در دوره آموزشی مهارتهای موفقیت در زندگی و کسب و کار می شنوم که در پاسخ به این پرسش ها می گویند:

انسان های موفق افرادی خوش شانس هستند و یا افرادی که راههای موفقیت را طی می کنند، دارای استعداد فراوانی بوده و به اصطلاح نابغه هستند و یا اینکه پارتی های خوبی برای کسب موفقیت داشته اند.

در پاسخ به این استدلال های ساده لوحانه باید عرض کنم: من در طول زندگی ام با صدها انسان نابغه برخورد کرده ام که جز تسلط نسبی بر روی علمی که آموخته اند هیچ خاصیت دیگری ندارند و حتی نمی دانند که چگونه از آن دانشی که کسب کرده اند، تولید ثروت و درآمد کنند.

بسیاری از این نوابغ که در مدارس و دانشگاهها و یا در کنج مراکز تحقیقاتی می توان آنها را دید، منتظرند تا دولتمردان به آنها توجه کرده و برایشان کاری صورت دهند. اغلب آنها دلشان خوش است که در مدرسه شاگرد ممتاز بوده اند و یا در دانشگاه با معدل بالایی به ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر مشغول شده اند و بیشتر لذتشان این است که بی درنگ به پرسش استادشان در سر کلاس پاسخ دهند و جلوی همکلاسی های خود فخرفروشی کنند.

باور کنید اینها هیچ خاصیت دیگری ندارند و نتیجه این می شود که حتی ابداعات و اختراعشان انسان را به یاد اختراع مجدد چرخ می اندازد.

از مخترع جوانی که دهها اختراع کرده بود و در یک نمایشگاه ویژه، اختراعاتش را به معرض نمایش گذاشته بود، پرسیدم: کدامیک از کارهایتان را به ثروت تبدیل کرده اید؟ او پاسخ داد: “فعلاً هیچکدام را ! منتظر هستیم انشاء الله سرمایه گذاری پیدا شود و بر روی طرحهایم سرمایه گذاری کند.”

مرحوم پدرم همیشه می گفت: تفسیر اشتباه و کوچه بازاری ” انشاء الله” در میان مردم یعنی که تو بنشین و حرکتی نکن اگر خدابخواهد جور می شود و من نیز به آن نابغه گفتم: شاید پیدا بشود، انشاء الله

در سن ۱۷ سالگی به این باور دست یافتم که ما انسان ها آفریده شده ایم تا کاری بی نظیر و منحصربفرد انجام دهیم و در اعماق وجود هریک از ما موهبتی خاص نهفته است. می دانید، واقعاً معتقدم نیروی غول آسایی درون وجود همه ما نهفته است. هریک از ما دارای استعداد، قابلیت و نبوغی هستیم که منتظر شکوفایی است. ممکن است استعدادی در هنر، موسیقی، ورزش ، مهندسی ، تجارت و … داشته باشیم. معتقدم خداوند متعال ما را به بازی نگرفته، هریک از ما به شکلی منحصربفرد آفریده شده ایم ولی برای کسب تجربه در زندگی دارای فرصتهای مساوی هستیم. سالها پیش تصمیم گرفتم در زندگی ام به گونه ای سرمایه گذاری کنم که همیشگی و جاودان باشد که پس از مرگم نیز از بین نرود.

و سرانجام امروز، این امتیاز باورنکردنی را نصیب خود کردم که می توانم از طریق مشاوره هایم، عقاید و احساساتم را با هزاران نفر در میان بگذارم و زندگی آنها را متحول سازم.

سطح انتظارات خود را افزایش دهید

یک روز بازیگری گفت: آقای سیناتهرانی خوشحال می شوم برای تماشای آخرین فیلمی که در آن بازی کرده ام به همراه من به سینما بیایید.

من که کم و بیش بازی های او را در فیلم های دیگر دیده بودم. به او عرض کردم: “فکر می کنی من برای دیدن بازی سطح پایین تو وقت اضافه دارم؟”

او پاسخ داد: من جزء بهترین های سینما هستم. مگر شما این را نمی دانید!

به او گفتم: جدی می گویی! پس چرا تاکنون در فیلم های مشهور خارجی بازی نکرده ای؟ آیا تابحال از کارگردانان موفق خارجی پیشنهاد بازی در فیلم هایشان را دریافت کرده ای؟

او که حسابی از حرف من جا خورده بود، با کمی سکوت، گفت: نه ! هرگز .

گفتم: فکر می کنی! علتش چیست؟

او گفت: نمی دانم.

گفتم: من می دانم. تو به انتهای سطح انتظاراتت رسیده ای؟ تو بصورت آگاهانه یا ناآگاهانه سالها قبل سطح انتظارات خودت را ترسیم کرده ای و احتمالاً در آن خود را در این سطح دیده ای که روزی یکی از بهترین بازیگران این سینما بشوی! درست نمی گویم؟

بازیگر جوان کمی تأمل کرد و گفت: خب اگر بخواهی بازیگری در سطح بین المللی شوی، نیاز به امکانات بیشتر و پارتی خوب داری .

گفتم: فکر می کنی با این توجیهات ساده لوحانه به جایی خواهی رسید.

پاسخ داد: “باید اعتراف کنم که از حرفهایتان به شدت جاخوردم ، چرا تابحال به این موضوع فکر نکرده بودم.”

متأسفانه بسیاری از ما سطح انتظارات پایینی داریم و این یکی از دلایل عدم موفقیت افرادی است که علیرغم تلاش فراوان بجایی نمی رسند.

هر وقت از من سوال می کنند چه عاملی موجب شده است تا بسیاری از مردم اطمینان خاطر داشته باشند که شما می توانید زندگی شان را بهبود ببخشید؟ پاسخ می دهم: سطح انتظاراتم را تغییر داده ام. تمام اموری را که دیگر در زندگی ام قبول نداشتم، تمام اموری را که دیگر نمی توانستم تحمل کنم و تمام آرزوهایم را بر روی کاغذ آوردم و به اهداف غیرقابل تصوری می اندیشیدم که مردان و زنان بی شماری به آنها دست یافته اند. مشاور عادی بودن که هنر نیست. یا باید بتوانی مشکل مردم را حل کنی و یا اگر قادر نیستی کارت را رها کنی و سر به بیابان بگذاری.

 

 

question