ترس مانع از آن است که بتوانید زندگی را به شکلی که دوست دارید، تجربه کنید.

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. دپارتمان ها
  4. chevron_right
  5. دپارتمان مشاوره روانشناسی
  6. chevron_right
  7. مطالب روانشناسی
  8. chevron_right
  9. ترس
  10. chevron_right
  11. ترس مانع از آن است که بتوانید زندگی را به شکلی که دوست دارید، تجربه کنید.

شما نیز همانند اساتید و دانشجویان این دانشگاه، با کدام نوع از ترس ها در زندگی خود مواجه هستید؟

ترس از مرگ، ترس از پرواز ، ترس از جدایی ، ترس از آینده ای مبهم یا … 

قرار است کلاس دیگری در زمینه ” غلبه بر ترس ” برگزار شود. اینبار به دعوت یکی از واحدهای دانشگاه آزاد به جنوب کشور رفته ام. وقتی شرکت کنندگان که شامل اساتید و دانشجویان هستند، وارد اتاق می شوند، می توان تنش را در آنها احساس کرد. آنها تا جایی که می توانند با فاصله از یکدیگر می نشینند و باهم صحبت نمی کنند. به تدریج اساتید و دانشجویان که از رشته های مختلف مهندسی هستند، وارد شده و مضطرب و بی قرار بر روی صندلی ها می نشینند. آنها را از این جهت دوست دارم که با شرکتشان در آن کلاس، با شجاعت اعلام می دارند که زندگی شان آنطور که دوست دارند، نیست. حضور آنها در دوره آموزشی ” غلبه بر ترس ” نشان می دهد که آنها آمادگی آنرا دارند که برای زندگی خود کاری صورت دهند.

از برخی از افراد در خصوص علت حضورشان در آن دوره آموزشی می پرسم . خانم دانشجویی که از لهجه محلی اش مشخص است که از بومیان آن منطقه است، می گوید: می خواهم بدانم چرا با وجود داشتن امکانات و ابزارهای لازم برای موفقیت، به آنچه که می خواهم دست نیافته ام. صداقت او را تحسین می کنم زیرا بارها با افرادی روبرو شده ام که با وجود داشتن بهترین امکانات و سطح زندگی فوق العاده لب به گله و شکایت گشوده و از نداشتن امکانات و ابزارهای لازم می نالند.

آقای میانسالی که خود را از اساتید رشته مهندسی برق معرفی می کند ، می گوید: می خواهم حرفه ام را گسترش دهم اما جرأت برداشتن قدم بعدی را ندارم و از شکست می ترسم.

دختر جوان دیگری می گوید : من ساکن تهران هستم و هربار که می خواهم به خانه بروم به علت ترس از هواپیما ، از اتوبوس استفاده می کنم . آمده ام که بر ترس خود از هواپیما غلبه کنم.

خانم مسنی که خود را مادر یکی از اساتید حاضر در جلسه معرفی می کند، هدف خود از شرکت در دوره آموزشی ” غلبه بر ترس” را اینگونه بیان می کند: من بازنشسته هستم و احساس می کنم موجود بی استفاده ای شده ام. می ترسم زندگی ام به انتهای خط رسیده باشد و همین موضوع مرا آزار می دهد.

خانم دیگری که استاد رشته مهندسی نرم افزار است ، می گوید: می خواهم پس از ۱۲ سال زندگی مشترک از همسرم طلاق بگیرم اما ترس از جدایی و تنها شدن حسابی ذهنم را آزار می دهد .

پسر دانشجویی نیز می گوید : از آینده شغلی نامعلومی که در انتظارم است، هراسان هستم . نمی دانم در آینده چه جایگاهی در جامعه دارم ، آیا فرد موفقی خواهم شد یا خیر.

دختر جوان دیگری که خود را فرزند رئیس دانشگاه معرفی می کند، می گوید: علیرغم آنکه گواهینامه رانندگی دارم اما از رانندگی کردن می ترسم .

خانم دیگری که از اساتید رشته مهندسی شیمی است ، ترس از دندانپزشک و ترس از سخنرانی در میان جمع را از دلایل حضور خود در آن دوره آموزشی اعلام می کند.

من از این جلسات لذت می برم. در حالیکه همه قلباً حرفهای دلشان را می زنند، جو جلسه نیز تغییر می کند. تنش به سرعت محو می شود و احساس آرامش بر چهره همه می نشیند.

پیشینه و موقعیت افراد حاضر در کلاس با یکدیگر تفاوت های اساسی دارد، اما خیلی زود احساس وحدت و یگانگی به همه دست می دهد. همه متوجه می شوند، ترس مانع از آن است که بتوانند زندگی را به شکلی که دوست دارند، تجربه کنند.

ممکن است از خودتان بپرسید که چگونه در یک دوره می توان درباره انواع ترس هایی که برخی از اعضای کلاس به آنها اشاره کردند، حرف زد. زیرا نیازهایشان متفاوت و متنوع به نظر می رسد. اگر مطالب ما را در زمینه آشنایی با انواع ترس ها دنبال کنید، پاسخ پرسش خود را بدست خواهید آورد.

 

از خاطرات دکترسیناتهرانی متخصص مهارتهای آموزشی و بهبود روابط

 

question